نیمه شب بیرون زدم رفتم پی می خواریم تا در میخانه رفتم در پی دلداریم دوش دیدم در میخانه صف است از عاشقان ای خدا ناخورده می من به شما رسیده ام یارم آخر ز غم عشق تو دیوانه شدم بی خود از خود شدم و راهی میخانه شدم آنقدر باده بنوشم که شوم مست و خراب نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو سرو خرامان منی در دل و جان بی من مرو این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو جهان ,میخانه منبع
درباره این سایت